با سلام خدمت دوستان یکی از تمدنهای گمشده در جهان مایا می باشد به نظر بعضی از باستانشناسان مایا تمدنی بوده پیشرفته دارای تقویمی دقیق . مردم مایا دارای خط بودند به مانند مصریان باستان که به هیروگلیف مایا معروف است و از تعدادی اشکال تشکیل شده است که از ان در نوشتن حرفهای خودشان استفاده می کردند . ... تمدن باشکوه مایا با شما صحبت می کنیم بله درباره تمدن مایا ، تمدن جنگلهای وسیع امریکای مرکزی .
jjasso art
تیکال
تمدن باشکوه مایا
در تمدن مایا دین عامل متحد کننده جامعه بود . تمام طبقات اجتماع از شاه و طبقات نخبه گرفته تا روستاییان همه اعتقادات مشترکی داشتند . بنابراین گر چه بازرگانی وسائلی برای مایاها فراهم اورد تا تمدن خود را پایه ریزی کنند ، دین پایه و اثاث واقعیشان بود . لیندا شِل و دیوید فرایدل موضوع را چنین توصیف می کند : "محور اصلی واقعیت موجود ما در مغرب زمین ، اقتصادیات است . نکات و پدیده های مهم در زندگی ما غربیان مانند یشرفت ، عدالت اجتماعی ، صلح و جنگ ، و امید و رفاه و امنیت ، همگی در قالب مادیات بیان می شوند . کشمکش و نزاع ، خواه اخلاقی و خواه جنگی بین داراها و ندارها در دنیای ما ، در عرصه زندگی عمومی ما و در افکار ما نسبت به اینده ، نفوذ کرده ان ها را تحت تاثیر قرار می دهد . مایا ها واقعیت موجود خود را بیش تر در قالب و چارچوب مذهب و اداب و رسوم تدوین کرده بودند تا مادیات . دین مایا مکان ادمی را در طبیعت ، در حرکت جهان مقدّس و در راز و رمز مرگ و زندگی ، بیان و تعیین می کرد ، همانگونه که مذهب ما نیز در شرایطی خاص چنین می کند : مانند مراسم زناشویی و تشیع جنازه . ولی نظام مذهبی انان در عین حال مسائل سیاسی ، کارکرد اقتصادی و گذران جامعه را نیز در بر می گرفت .
زیبالبا دنیای زیرین
نقشه تمدن مایا مکزیک
" باورهای پیچیده درک دیدگاه مایاها درباره هستی ، برای ذهن مغرب زمینی دشوار است . مایاها در اساس باور داشتند که دو بُعد یا دو دنیا وجود دارد : دنیایی دیگر که مخصوص خدایان است ، و دنیای انسانها . این دو دنیا در سه حوزه ظاهر می شدند : 1 _ اسمانها یا دنیای بالایی که مسکن خدایان اسمانی بود ، 2 _ زمین یا دنیای میانی که مسکن مایا ها بود و 3_ دنیای زیرین که " زیبالبا " نیز خوانده می شد و مسکن خدایان زیرزمینی و روح انسانهای مرده بود. قلمرو اسمانی شامل سیزده طبقه بود ، قلمرو زیرزمینی نُه طبقه داشت ، فرمانروایی هر یک از طبقات بر عهده یکی از خدایان بود ، ولی خدایان دیگری نیز ساکن ان بودند . به عبارت دیگر قلمرو خدایان نیز دارای همان نظام سلسله مراتبی و درجه بندی قلمروی انسانهاست . مایا ها در مورد وضعیت زمین در جهان هستی و ارتباط خدایان با این وضعیت نیز دیدگاه پیچیده ای داشتند ، مایکل دی کو در مورد این مسئله توضیح می دهد ، مسئله ای که کارشناسان مختلف با داشتن اطلاعاتی اندک درباره اش ، نظرات گوناگون ارائه کرده اند : " با اطلاعات ناچیز و متناقضی که ما در دست داریم بسیار دشوار است که بتوان فلسفه انان را درباره نظام هستی بازسازی و بیان کرد ، ولی انها ظاهرا کره زمین را مسطّح و نه گِرد می دانستند با چهار گوشه که هر گوشه ای یکی از جهات اصلی را نمایان می کرد ، ضمنا هر یک از جهات چهار گانه رنگ ویژه ای هم برای خود داشت : رنگ سرخ برای مشرق ، رنگ سفید برای شمال ، رنگ سیاه برای مغرب ، و رنگ زرد برای جنوب ، و رنگ سبز هم برای مرکز همه انها . اسمان چند رنگ بود و از چهار سو ، توسط چهار خدا با رنگ های متناسب و شایسته انان حمایت می شد . از سوی دیگر اسمان را در ان بالا چهار درخت نگه می داشتند ، که هر کدام رنگ و جنس مختلفی داشتند و یک درخت در مرکز قرار گرفته بود که رنگ ویژه ابریشم سبز داشت . دنیای زیرین در مورد ماهیت دنیای زیرزمینی در نزد مایاها نیز دانشمندان امروزی اختلاف نظر دارند . اسپانیایی هایی که سرزمین مایا ها را تصرف کردند نوشته بودند که از دید مایا ها زندگی پس از مرگ یک دنیای زیرزمینی است که مکان های مختلفی دارد و مردگان شادمانه و خوشحال یا دردمندانه و در رنج تا ابد در ان ها ساکن می شوند . به زبان دیگر دنیای زیرین مایاها با نظرات و مفاهیم زندگی پس از مرگ در نزد مسیحیان شباهت هایی داشت ، به این ترتیب که مردمان خوب در بهشت پاداش می گیرند و بدکاران برای همیشه در دوزخ رنج و عذاب خواهند دید . به همین دلیل پاره ای از کارشناسان ظّن می برند که روایت اسپانیایی ها در این باره ، آگاهانه یا ناخوداگاهانه ، انعکاس نظر نویسندگان اروپایی است و باورهای مسیحی را در درون باورهای مایا جای داده اند . پاره ای دیگر از کارشناسان با این نظر مخالفند و میگویند گزارش اسپانیایی ها از باور مایا ها در مورد ان دنیا ، دقیقا عقاید مایا ها را منعکس می کند . در مورد جنبه های گوناگون مراسم مذهبی تدفین مردگان مایا نیز کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد . مثلا دکتر پیتر هاریسون در جریان حفاری یکی از گورهای گورستان تیکال چیز عجیبی پیدا کرد : جالب ترین نکته در این گور مشاهده دو ظرف کاشی بزرگ بود که یکی را بر روی سر جسد و دیگری را بر کمرش نهاده بودند . کاسه ای که بر روی سرش قرار داشت محتوی استخوان های خرد شده یک زن بزرگسال بود ، در حالی که کاسه قسمت پایین ، محتوی استخوانهای کودکی زیر یک سال بود . این نکته که این افراد چه کسانی بودنده اند سئوالات زیادی را بر می انگیزد . ایا می شود گفت که انها زن و بچه اش بوده اند ، که با فشردن و له کردن انان در ظرف ، کنارش گذاشته اند که او را در گور همراهی کنند ؟ هاریسون در گورستان تیکال شاهد راز و رمزهای دیگری نیز بود . او در مورد مزار یکی از شاهان چنین می نویسد : فرمانروا پس از مرگ قطع عضو شده بود ، جمجمه و استخوانهای ران وی همراه جسد دفن نشده بودند . اکنون ما می دانیم که این قسمت های مهم بدن ، بعضی اوقات در خاکسپاری شاهان از بدن حذف می شده اند ... . این موضوعی در خور تحقیق است که چرا قسمتهای مشخصی از بدن انسان پاره ای اوقات به خاک سپرده نمی شدند . ایا این قسمت ها به هنگام زنده بودن شخص بنا به عللی قطع شده بودند ، مثلا در جنگ ؟ و یا اینکه توسط دشمنان به عنوان غنیمت جنگی برداشته شده بودند ؟ یا اینکه خانواده متوفی ان را به عنوان یادگار نزد خود نگه داشته بود ند ؟ حرمت مردگان ، یا حتی بخشی از بدن شخص مرده به اشکار توصیه شده است ، خواه از جانب دشمن خواه از جانب دوست .
Write by : meraj marjani "بر گرفته از کتاب تمدن مایا اثر پاتریشیا د .نتزلی"
لطفا مطالب وب را بدون ذکر منبع کپی نکنید
تیکال
سلام
دوست گرامی رشته من کارشناسی ارشد باستان شناسیه و گرایشم دوره تاریخیه ایرانه یعنی ایلام و ماد و هخامنشی و اشکانی و ساسانی.
البته وبم در مورد باستان شناسی نیست.
موفق باشید
بسیار عالی ، موفق باشید بس ما دیگه به مغز متفکر احتیاجی نداریم شما هستید دیگه