عجایب باستانشناسی

عجایب باستانشناسی

مدجای کلمه ایست عبری که به سربازان ومحافظان فرعون اطلاق می شده .این وبلاگ برای کمک به ارتقای فرهنگ و تاریخ جهان نگاشته شده است
عجایب باستانشناسی

عجایب باستانشناسی

مدجای کلمه ایست عبری که به سربازان ومحافظان فرعون اطلاق می شده .این وبلاگ برای کمک به ارتقای فرهنگ و تاریخ جهان نگاشته شده است

یونان سرزمین اسطورها-۲

با سلام خدمت دوستان عزیز امیدوارم که موفق باشید چند سال پیش در اخبار اعلام کرد که دولت مصر برای دومین بار پیکر مومیایی " توت عنخ آمون " فرعون سلسله هجدهم را به نمایش گذاشته است در پی درج این خبر در رسانه ها سیل جهانگردان و باستانشناسان عازم مصر شدند حالا سئوال اینجاست ما با داشتن این همه آثار باستانی چرا نباید از انها بهره برداری صحیح در راه جذب جهانگردان کنیم آیا ایران کشور کوچکی در برابر تمدنهاست یا مشکل جای دیگریست ؟ در قسمت اول " یونان سرزمین اسطوره ها" گفتیم که هومر شاعر نابینای یونان درباره حماسه ایلیاد داستانهایی نوشت که همه مردم جهان بر این باور بودند که همه اینها افسانه ای بیش نیست و همه ساخته اندیشه توانای هومر است ولی " هاینریش شلیمان " بر این گفته ها هیچ اعتقادی نداشت ...


 

  

یونان سرزمین اسطورها-۲

 
 
تروا _ ۲ 
  هاینریش شلیمان از همان کودکی بر این باور بود که داستانی چنین زیبا نمی تواند سراسر غیر واقعی و ساخته و پرداخته یک نفر باشد . پدر او که تنها معلم مدرسه دهکده بود ، وقتی شگفتی فرزند خود را نسبت به افسانه ایلیاد دید ، با لبخند مهر آمیزی گفت : " این افسانه را با آنکه بسیار دلنشین و گیراست ، نباید جدی گرفت . "

هاینریش همانطور که بزرگتر می شد ، آرزو می کرد که روزی برسد تا او بتواند به مکانی که شهر تروای باستانی قرار دارد ، برود و در ساحلی قدم بگذارد که روزگاری سرداران یونانی و تروا در ان نبرد کردند . او که در آرزو دیدن سرزمینهای دور بود ، در جوانی ، با سری پرشور و روحیه ای امیدوار ، از روستای خود بیرون آمد و ملوان کشتی شد . دست سرنوشت حوادث بسیاری برای او رقم زد . طی چند سال دریانوردی ، کشتی هاینریش گرفتار طوفانهای سختی شد و دوبار در هم شکست . اما هر دو بار ، او  به شکلی معجزه آسا از مرگ نجات یافت . یک بار نیز از زلزله هولناک شهر سانفرانسیسکو جان سالم به در برد . او بعدها به عربستان رفت تا مکه را دیده و آئین مسلمانان را از نزدیک تماشا کند .

هاینریش در همه حال از مطالعه و تحقیق باز نمی ماند . رفته رفته چندین زبان ، از جمله یونانی را فرا گرفت . در سن 46 سالگی موفق شد برای نخستین بار به سرزمین آرزوهای خود ، یعنی یونان قدم بگذارد ، به سرزمینی که افسانه ایلیاد آغاز شد و دامنه آن به ساحل تروا کیده شد .

هاینریش همیشه از خود می پرسید که ساحل تروا کجاست ؟

با کمی مطالعه و انگاه پرس و جو از سالخوردگان محل ، دریافت که تروا مرکز ناحیه " تروآس " در منطقه " داردانوس " بوده که تنگه " داردانل " نیز از همین نام گرفته شده است . بنابراین ، دریافت که پاسخ پرسشهایش را باید در ان سوی دریای اژه و در خاک ترکیه ، یعنی در ساحل داردانل بیابد.

 

 

 

به فاصله ده کیلو متر از مدخل تنگه داردانل ، دهکده ای کوچک اما بسیار قدیمی به نام بونارباشی قرار دارد . ، ایا این دهکده همان تروا نیست ؟

هاینریش افسانه ایلیاد را به خاطر آورد . به گفته هومر در این افسانه ، قلعه تروا در وسط یک دشت بزرگ بنا شده و فاصله آ ن از دریا چنان بود که یک جنگجوی یونانی می توانست در یک روز ، چند بار میان لشکر گاه و کشتیهای لنگر انداخته در ساحل رفت و آمد کند . هاینریش محاسبه کرد که اگر بورناربای همان تروای باستان باشد ، یونانیان باید روزی 50 کیلومتر میان لشکرگاه و ساحل رفت و آمد کرده باشند و چنین کاری به سادگی ممکن نبود . بنابراین ، تروا باید در جایی باشد نزدیکتر از بورنارباشی به دریا .

با کمی تحقیق ، هاینریش متوجه شد در ان حوالی تپه ای هست که اهالی ان محل ان را " حصارلیق " می نامند . فاصله حصار لیق از دریا حدود دو ساعت پیاده روی بود و دیوارهای مخروبه و تخته سنگهای بزرگ و کوچک ان منطقه ، از وجود یک مکان تاریخی حکایت می کرد .

هاینریش بر ان شد که دست از تجارت و بازرگانی و مسافرت به این سو و انسوی جهان بردارد و همه ثروت و تجربه خود را صرف کاوش و حفاری در ان منطقه کند . پس ، گروهی کارگر به استخدام هاینریش در آمدند و عملیات خاک برداری آغاز شد . این واقعه در سال 1870 میلادی اتفاق افتاد .

دو سال از حفاری گذشت . در این مدت با انکه برخی ابزار فلزی ، ظروف سفالی و سنگی کشف شد ، اما هیچ نشانه و دلیلی که ثابت کند ، تپه حصارلیق همان تروای باستانیست ، بدست نیامد . در این زمان ، هاینریش به 50 سالگی رسیده بود  هاینریش چون دلبستگی شدیدی به یونان و تمدن باستانی ان داشت ، همسر خود را از یونان برگزیده بود ، که او نیز زنی بود شیفته تمدنهای باستانی و کاوش در فرهنگ گذشتگان .

این زوج جستجوگر ، با امیدواری بسیار به حفاری در تپه حصارلیق ادامه می دادند . هاینریش اطمینان داشت که هر چه هست ، در زیر انبوه خاک و سنگی است که از قرنها قبل در ان منطقه روی هم انباشته شده بود .

 

 

  

 

سوفیا شلیمان

همسر یونانی هاینریش شلیمان  

او عملیات خاکبرداری را به کمک همسر خود ، در منطقه ای وسیع ادامه داد و هدایت کرد . در ان ایام ، هنوز شیوه خاکبرداری از مکانهای تاریخی به شکل امروز و به صورت علمی و اصولی نبود و ابزارهای خاص خود را نداشت . علاوه بر این ، هاینریش نیز در این ضمینه تازه کار و ناآشنا بود و فقط از افسانه ایلیاد و اشعار هومر الهام می گرفت >.

کارگران با وسایل ابتدایی و ناقص خود ، خاکهای برداشته شده و کلنگ خورده را در کیسه می کردند و بر گاریهایی که با شتر یا گاو کشیده می شدند ، به محلی دور تر می بردند . چشم هاینریش پیوسته به دنبال دیوار سنگی عظیمی بود که از برج و باروی شهر تروا حکایت کند . اما هیچ نشانه ای نبود . نه ستونی ، نه سنگی ، نه دروازه شکسته ای و نه شمشیر و سپری ، هر چه بود ، خاک بود و خاشاک و چیزی کم ارزش و بی نشان .

 

 

 

 " حصارلیق " 

با سپری شدن یکسال دیگر از عملیات خاکبرداری ، لایه ای ضخیم از خاک و سنگ در منطقه ای وسیع از تپه حصارلیق برداشته شد . از روی انواع ابزارها و لوازم کشف شده ، به تدریج به این نتیجه رسیدند که طی قرنها و هزاره ها ، چندین بار در این منطقه ویرانی و اتش سوزی رخ داده است و هربار نسلهای بعدی دوباره دران شهری تازه ساخته  اند .

هاینریش مصمم بود به کمک کارگران خود ، انقدر خاک و سنگ از روی تپه حصارلیق بردارد که سرانجام به شهر آرزوهای خود ، یعنی " تروا " برسد . شبها که همه جا را سکوت و آرامش فرا می گرفت ،او مانند اشباح در ویرانه ها قدم می زد و افسانه ایلیاد را زمزمه می کرد و از خود می پرسید : " کجاست ان شکوه و عظمتی که هومر از شهر طلایی تروا بازگو کرده بود ؟ چرا هیچ نشانی از دیوارهای عظیم قلعه تروا نیست ؟پنج ماه دیگر سپری شد ، باز هم کاوش ها به نتیجه قابل توجهی نرسید . هاینریش در یادداشهای روزانه خود نوشت : " من حتی اگر به چیزی دست نیابم ، باز هم خوشحالم . زیرا که عمر و ثرت خود را وقف زنده نگه داشتن رویاهای کودکیم کرده ام . پس، تا وقتی که زنده ام ، نا امید نخواهم شد و به کار خود ادامه خواهم داد .  

 ( قسمت _دوم ) ادامه دارد ...


Write by :meraj marjani " برگرفته از کتاب کاوش در گذشته نوشته هوشنگ فتحی " 

 

لطفا مطالب را بدون ذکر منبع کپی نکنید

اناتولی ترکیه



"لینکهای مرتبط با این موضوع را ملاحظه کنید"


یونان سرزمین اسطوره ها_۱



یونان سرزمین اسطوره ها_۳

 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد