عجایب باستانشناسی

عجایب باستانشناسی

مدجای کلمه ایست عبری که به سربازان ومحافظان فرعون اطلاق می شده .این وبلاگ برای کمک به ارتقای فرهنگ و تاریخ جهان نگاشته شده است
عجایب باستانشناسی

عجایب باستانشناسی

مدجای کلمه ایست عبری که به سربازان ومحافظان فرعون اطلاق می شده .این وبلاگ برای کمک به ارتقای فرهنگ و تاریخ جهان نگاشته شده است

یونان سرزمین اسطورها-۳

با سلام خدمت شما دوستان عزیز امیدوارم موفق باشید " کشور مصر در جهان دارای بالاترین سهم جهانگردی اثار باستانی در جهان شناخته شده است " " دولت مصر تمام عزم خود را جزم کرده تا هر چه بیشتر سیل جهانگردان را بسوی کشورش روانه کند مثلا اگر شما به قسمت  بالای لوگوی این وبلاگ توجه کنید ملاحظه می کنید که اهرام ثلاثه و مجسمه های رامسس را با نور طلایی رنگ طوری تزئین کرده که جهانگردان در هنگام شب وقتی که پنجره های هتل خود را باز می کنند از دور اهرام و مجسمه ها را طوری می بینند که انگار از طلای ناب ساخته شده اند و یا وقتی که جهانگردان برای تماشای اهرام می روند دهها نفر از عربهای محلی با شتر جهانگردان را به این سو ان سو می برند و پول هنگفتی از انها می گیرند ملاحظه می کنید که از تمام امکاناتشان به نحوه احسن استفاده می کنند . نتیجه اینکه موفقیت ،  به اندوختن مال فراوان و حرص ورزیدن و طمع نیست خوشبختی و موفقیت ان است که انسان از هر چه که دارد به طور صحیح و احسن  استفاده کند و هیچ موقع نا امید نشود."    امروز قسمت سوم ( آخر ) تروا را به پایان می برم در قسمت دوم گفتیم که هاینریش نا امید نشد و به تلاشهای خود ادامه داد ...  

 

 

  

 

 شهر ترو ا ترکیه عکس از موسسه نشنال جئوگرفی

 

یونان سرزمین اسطورها-۳


تروا_۳


در ماه مه سال 1873 میلادی ، یعنی پس از سه سال کاوش بی نتیجه ، کارگران هاینریش به آثار آتش سوزی وسیع و بزرگی رسیدند که رفته رفته از دل خاک نمایان می شد . خیلی زود به دیواری بسیار عریض از سنگ و ساروج برخوردند و پس از آن ، با دروازه ای سوخته و شکسته که الوارها و میخهای قطور فلزی داشت رو به رو شدند . آ یا این همان دروازه دست نیافتنی و بزرگی نبود که هومر در اشعار خود به آن اشاره کرده بود ؟ هاینریش به خود گفت : " اگر چنین باشد ، ویرانه های قصر پریام شاه نیز در همان نزدیکی است ."

خاک برداری شدت یافت . در پانزدهم ماه ژوئن 1873 میلادی ، موقعی که کارگران مشغول حفاری در گودال بزرگی بودند و هاینریش و همسرش بر کارها نظارت می کردند ، ناگهان برقی از دل خاک به چشم هاینریش خورد و او را به سوی خود جلب کرد . چیزی در زیر تابش آفتاب می درخشید . هاینریش به کارگران دستور داد که کار را تعطیل کنند ، او به بهانه اینکه آن روز ، روز تولدش است ، مزد همه را داد و انها را به خانه هایشان فرستاد . وقتی محوطه کارگاه تعطیل شد ، هاینریش و همسرش در همان نقطه ای که برقی درخشان دیده بودند ، دست به کار شدند و ... هنوز چند کلنگ نزده انبوهی سکه طلا و دستبند و گردنبند از لابه لای خاک بیرون آمد . این بی تردید بخشی از گنجینه افسانه ای پریام شاه بود ، گنجینه ای شامل بیش از 9 هزار قطعه اشیاء عتیقه و سکه های طلا و سنگهای قیمتی .

 

  

 

قسمتی‌ از کشفیات هانریش شلیمان

 

براستی این ماجرا که چگونه فردی نا آشنا به اصول باستانشناسی و بی آنکه در این راه تحصیل کرده یا تجربه ای به دست آورده باد ، صرفا با تکیه بر حدس و گمان و به پیروی از افکار و آرزوهای خود بتواند به گنجینه ای چنین گرانبها برسد و از ان مهمتر ، پرده از روی بخشی دیگر از تاریخ باستان بردارد ، خود به افسانه ای شگفت انگیز و باور نکردنی شباهت دارد .

بله ، آن محل ، در حقیقت همان تروای باستانی بود که به راهنمایی افسانه پردازی چون هومر و پشتکار مرد با اراده ای همچون هاینری شلیمان از ژرفای افسانه ها هویدا شد و به واقعیت پیوست .

 

  

بازدید از گنجینهای کشف شده به دست هانریش شلیمان

 

بعدها بررسی های علمی انجام شده روی یافته های تپه حصارلیق ثابت کرد که جنگ معروف تروا در 12 قن پیش از میلاد مسیح به وقوع پیوسته است و خلاف آنچه هومر می پنداشت ، دلیل واقعی آن ، نه افسانه پاریس و هلن ، بلکه اهمیت نظامی و تجاری آن نقطه از تنگه داردانل در روزگار باستان بوده است . در واقع ، یونانیان می خواستند حاکمیت خود را بر تجارت و داد و ستد آن منطقه تثبیت کنند .

با درگذشت هاینریش شلیمان ، در سال 1882 ، حفاری تپه حصارلیق نیز متوقف ماند و بیش از نیم قرن دیگر ، پرده سکوت و فراموشی بر تروا افتاد .

اما در سال 1932 ، بخش باستانشناسی دانشگاه سن سیناتی ( آمریکا ) بر آن شد عملیات کاوش در آن منطقه را از سر گیرد و کار ناتمام هاینریش شلیمان را به اتمام برساند .

پس از چندین مرتبه خاکبرداری علمی و بررسی لایه های خاک و سنگ و یافتن انواع ظروف ، سکه ، سلاح های جنگی و اسکلت انسان ، دانشمندان دریافتند که : آن منطقه از 3500 سال پیش ، محل سکونت انسان و تمدنهای مختلف بوده است . در واقع ، تروا نه یک شهر ، بلکه چندین شهر بوده است .

نخستین تروا ، در حدود سال 1500 قبل از میلاد ساخته شد که مردمی با شرایط زندگی ابتدایی و خانه هایی ساخته شده از چوب و پوشال در آن می زیستند . این شهر با آتش سوزی از میان رفت .

 

 

 

  

تصویر اسب ترو ا بر روی یکی‌ از آثار کشف شده در ترو ا

 

دومین تروا ، که روی خاکسترهای شهر نخست ساخته شد ، در تهاجمی سنگین و بی رحمانه نابود شد . تروای سوم ، شهری بود با کوچه های تنگ و خانه هایی که سقف کوتاه داشتند . در تروای چهارم ، زندگی به شکل راحت تری جریان داشت و در هر خانه ، تنوری برای پختن نان و گرم کردن خانه وجود داشت .تروای پنجم را حمله و تهاجم سواره نظام نابود کرد . و تروای آخر دیوارهای بلند و محکم و جنگجویانی دلاور داشت که بتدریج به یک مرکز داد و ستد و تمدن بزرگ در دوران باستان تبدیل شد . همین امر حسادت یونانیها را برانگیخت ، تا انجا که در قرن 12 قبل از میلاد به آن حمله ور شدند و پس از سالها محاصره ان ، سرانجام دروازه اش را گشودند . و آن را با خاک یکسان کردند .  این همان جنگی بود که 300 سال بعد ، یعنی در قرن نهم قبل از میلاد ، هومر به افسانه سرایی درباره اش پرداخته و دلیل وقوع جنگ را هلن و پاریس دانسته بود .

آخرین و بالاترین لایه ای که از تپه حصارلیق برداشته شد ، متعلق به ویرانه های شهری است که از تمدنی مشابه تمدن روم بهره مند بود . این امر ثابت می کند که تروای ششم در قلمرو امپراطوری روم باستان قرار داشته است .

پس ، اگر هومر افسانه ای چنان زیبا درباره جنگی که 300 سال پیش از او در تروا به وقوع پیوسته بود ، نمی سرایید ...

اگر افسانه ایلیاد به هر زبان ترجمه نمی شد و در سراسر جهان انتشار نمی یافت...

و اگر بچه ای در روستایی دور افتاده در آلمان ، افسانه هومر را فقط به صورت قصه ای می نگریست که باید مطالعه کرد و به سادگی از ان گذشت ، به این زودی و شاید هم هرگز نقاب از چهره یک تمدن گمشده باستانی برداشته نمی شد . افسانه ایلیاد ، چراغی بود که به دست هوم برافروخته شد تا فرا روی هاینریش شلیمان باشد و به هدایت آن ، تا اعماق تاریخ پیش برود و برای آیندگان خبر بیاورد .

افسانه ایلیاد ، اگر قرنها با نام سردارانی همچون هکتور ، پاریس ، آشیل ، اولیس ، نستور و پاتروکل همراه بود ، امروز برای مردم جهان یاد آور نامی دیگر نیز هست :

نام هاینریش شلیمان (1882-1821) ، که بعدها " پرده گشای افسانه ها " لقب گرفت .


Write by: meraj marjani "برگرفته از کتاب کاوش در گذشته نوشته هوشنگ فتحی"


لطفا مطالب را بدون ذکر منبع کپی نکنید


"لینکهای مرتبط با این موضوع را ملاحظه کنید"


یونان سرزمین اسطوره ها_۱


یونان سرزمین اسطوره ها_۲




 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد