عجایب باستانشناسی

عجایب باستانشناسی

مدجای کلمه ایست عبری که به سربازان ومحافظان فرعون اطلاق می شده .این وبلاگ برای کمک به ارتقای فرهنگ و تاریخ جهان نگاشته شده است
عجایب باستانشناسی

عجایب باستانشناسی

مدجای کلمه ایست عبری که به سربازان ومحافظان فرعون اطلاق می شده .این وبلاگ برای کمک به ارتقای فرهنگ و تاریخ جهان نگاشته شده است

پتراـ۱

با سلام امروز درباره یکی از عجایب هفتگانه جدید به نام " پترا " صحبت می کنیم " پترا یکی از مناطق باسانشناسی است که  در جنوب اردن واقع شده و جدیدا در تقسیم بندی عجایب هفتگانه جدید قرار گرفته است .                                                   

  

پتراـ۱

 

آورده اند که ان زمان که حضرت موسی از صحرای بی اب و علف " اراباح" در جنوب غربی اردن می گذشت از گرمای سوزان خورشید و روزهای متوالی پیاده راه پیمودن از پای در امده و تشنگی بر او غلبه کرد .

موسی به هر سوی از بیابان سوزان چشم می انداخت تا شاید نشانی از اب بیابد و سایه بانی برای استراحت بجوید که... ناگه از دور تخته سنگ عظیم گنبدی شکلی را دید که به رنگ سفید بود و در زیر تابش انوار افتاب به سان الماس می درخشید . موسی (ع) به ان سو رفت و چون به پای صخره سفید رسید با عصایی که به دست داشت بر پیکر سنگ کوفت . در ان لحظه سنگ شکاف پیدا کرد و اب زلال از دل ان به بیرون جریان یافت . موسی از ان اب گوارا نوشید و چون چندی در سایه تخته سنگ ارمید و جانی دوباره یافت و در پی ماموریت الهی خویش روان شد .

اما ان اب از جریان باز نایستاد و همچنان جوشید و جاری شد تا چشمه امید دیگران باشد و دلیلی برای به وجود امدن تمدنی شگفت انگیز * موسوم به تمدن "پترا " در همان صحرا که بعدها به " وادی موسی " شهرت یافت و چشمه اش با سادگی بسیار و جذابیتی روحانی زیارتگاه معتقدان و زایران شد .

با گذشتن از کنار این چشمه و پیشروی در وادی موسی است که میتوان قدم به خطه ای نهاد که از دیدنی ترین جاهای خاور میانه و یکی از شگفت انگیز ترین اثار به جای مانده از تمدنهای باستانی است ; تمدنی به نام "پترا " .

جاده ای که به منطقه پترا ختم می شود از میان یک بیابان خشک و بی اب وعلف می گذرد . این بیابان در روزگار باستان پوششی از درختان بلوط داشته و سر تا سر ان جنگل بلوط بوده است .

 

 

راه دسترسی به پترا یک دره سنگی عمیق است ; دره ای تنگ و باریک  به طول تقریبی 3000متر و عمق ر100 متر که پهنای ان در بیشتر نقاط از 3 متر تجاوز نمی کند ! دره ای بس کم نور و هراس انگیز با پیچهای ناگهانی و تند .

با گذشتن از پیچ و خمهای این گذر گاه سر به فلک کشیده که خود از عجایب طبیعت است به نا گاه نمایی از یک کوهستان خاموش در برابر دیدگان ظاهر می شود . از شیب کوهستان که سرازیر شویم خود را محوطهای شبیه به کره ماه می بینیم . برهوت ... با شکوه... با گستره ای پهناور و پر از برامدگیها و برجستگیها و ماسه و سنگهای زرد و کمرنگ .

همچنان که پیش می رویم * سنگهای زرد و سفید به تدریج جای خود را به ماسه سنگهای سرخ رنگ می دهند . رنگ اصلی بیشتر سنگهای این منطقه به رنگ سرخ است . سرانجام به فرو رفتگی عظیمی می رسیم که چیرامون ان را کوههای سنگی و صخره های بزرگ احاطه کرده اند . به هر سو که بنگریم منظره ای از سنگهای شیار خورده و حفره های کوچک و بزرگ در دل صخره ها می بینیم . اما شگفت اور تر از همه قصر ها و معبد های با شکوهی است که معماران باستانی بر سطح صخره ها و در دل کوهها پدید اورده اند .

اینجا پترا است ; نامی از کلمه یونانی  " پترس" به معنی " سنگ " بر گرفته شده است .

روزی پترا محل سکونت و مرکز تمدن مردمی بود که برای خود در میان صخر ه های کوهستان یک " غار شهر " عجیب و شکو ه مند ساخته و نوعی " غار نشینی شهری " پیشه کرد ه بودند.

خانه های این شهر مجلل سنگی را معمارها و سنگتراشهای دوره باستان * در دل سنگهای زیبا صورتی رنگ به قدری استادانه و هنرمندانه دید اورده بودند که حتی امروزه پس از سپری شدن بیش از 2000سال از ساخته شدن انها * همچنان چشم اندازی با شکوه و خیره کننده دارند . بی شک منظره ای گیرا تر از پترا نیست . هر یک از اطاق ها و سر ستونها * در ترکیب رنگهای قرمز و سیاه و سفید و زرد یک اثر هنر کامل است.

پترا با مساحت 45 کیلو متر مربع * بیش از 500 اثر بزرگ تاریخی در خود دارد که با دست هنرمند بشر و توسط معمارهای باستانی که حجار هم بوده و ابزارهای بسیار ساده و ابتدایی داشتند ساخته شده است . اینجا و در میان این اثار بی مانند همه چیز از تاریخ حکایت می کند ; تاریخی ترکیب یافته از واقعیتها و افسانه ها .

بومیان محل و بادیه نشینان " وادی موسی " معتقدند که پترا محل دفن خزانه طلا و جواهر " فرعونهای مصر"  است و این قصرها را فراعنه در دل صخره و سنگ پدید اورده اند تا گنجهای بی حساب خود را در ان جای دهند .

بادیه نشینان وادی پترا به طمع گنج بارها اسلحه های خود را به سوی این قصرها  سنگی نشانه رفته و شلیک کرده اند به امید انکه کوه شکاف بردارد و طلا های فراعنه از ان فرو ریزد . دیوارهای سنگی پترا پر است از اثار این شلیکها .

اما تاریخ چه میگوید ؟ سازندگان این اثار شکوهمند چه کسانی بوده اند ؟ چگونه پترا چنین شوکت وابادانی یافت ؟ و... چه شد که شهری به این زیبایی و عظمت چنین ویران و متروک شد ؟ 

 ادامه دارد...

Write by : Meraj Marjani  

برگرفته از کتاب کاوش در گذشته تالیف هوشنگ فتحی 

لطفا مطالب را بدون ذکر منبع کپی نکنید 

 

  "لینکهای مرتبط با این موضوع را ملاحظه کنید" 

 

پترا-۲   

توت عنخ آمون _ ۳

با سلام امروز سومین قسمت ( آخرین قسمت ) بزرگترین کشف قرن بیستم را به پایان می برم امیدوارم که استفاده کرده باشید در ضمن نظر فراموش نشود  باتشکر

در قسمت دوم دیدیم که کارتر پس از کشف اتاقهای محل دفن فرعون به تابوت طلایی فرعون جوان توت عنخ امون برخورد ...

 

 

توت عنخ آمون _ ۳ 

 در هر حال یک سال گذشت تا اینکه کارتر موفق به گشودن سه صندوق باقیمانده گردید. قطعات فوق العاده ای از حاصل کار صنعتگران وجود داشت که یکی در دل دیگری جای گرفته بود و قابهای چوبی و طلای ان با صحنه هایی از دوزخ  تزئین گشته بودند . بر روی درهای بسته و حکاکی داخلی ترین صندوق دو الهه بالدار ترسیم گشته بود گویی که انها از جسد پادشاه حفاظت می نمودند . کارتر به کمک طنابهای ایمنی ، قصد گشودن درها را داشت . به گفته او " انچه که ما باید انجام می دادیم ، باز کردن یک به یک صندوقها بود مانند پوست کندن یک پیاز . انگاه می توانستیم با خود شاه مواجه شویم ." اما در عمل این کار بیش از ان چه تصور می شد پیچیده بود . بیرونی ترین صندوق مملو از عتیقه ها ، تقریبا تمام محل دفن را پر کرده بود و موجب شده بود تا شرایط کاری برای حفاران مشکل شود . و فضای باریک موجود میان صندوقها نیز مملو از مصنوعاتی بود از قبیل ، کاسه های چوبی ، بادبزنهای ساخته شده از پر شتر مرغ ، ظروف مرمر منجمله ظرفی با تصویر حکاکی شده یک شیر که زبانش را بیرون اورده بود .

پیش از انکه کارتر ودستیارانش بتوانند صندوقهای سنگین مربوطه را بصورت قطعات جدا از هم در اورده و فضای کافی برای بررسی تابوت سنگ اهکی بوجود اورند ، یکسال دیگر گذشت . زمانی که انان به این کار نایل امدند ، غافلگیری های بیشتری انتظار انان را می کشید . سرپوش تابوت سنگ اهک که بیش از یک تن وزن داشت ، ظاهرا به دلیل احمال کارگران ، ترک برداشته بود . این شکاف مشکل جدی بر سر راه باستانشناسان ایجاد کرد . اگر سرپوش شکسته و بر روی محتویات تابوت سقوط می کرد ، جسد مومیایی از بین می رفت . پس از بحثهای مفصل ، مهندسین همراه کارتر یک سری قرقره مهیا نمودند تا درپوش سنگین را به سلامت بالا کشند .

همزمان با باز شدن درپوش ، تابوت بزرگ چوبی زراندود مخصوص جسد مومیایی ، به شکل فرعون ظاهر شد .

 

 

 

دستهای این شمایل با در اختیار داشتن نشانه های سلطنتی مصر یعنی عصا وخرمن کوب ، بر روی سینه قرار گرفته بودند . صورت که شمایی بسیار قابل توجه داشت ، از طلای ناب و چشمانی کریستال ساخته شده بودند ، اما این تابوت حیرت انگیز ، ظاهرا برای قرار گرفتن در تابوت سنگ اهک بیش از اندازه بزرگ بوده است . در نتیجه انگشتان پا تراشیده بودند و در ته تابوت تراشه هایی به چشم می خورد .

در داخل تابوت اول ، تابوت دیگری قرار داشت که قابل توجه تر از تابوت قبلی بود و از چوب زراندود مزین به شیشه های قرمز وابی ، و فیروزه ساخته شده بود . تابوت دوم نیز جابه جا شد تا سومین و اخرین تابوت پیدا شود . این تابوت در پوشش ضخیم کتانی قرار داشته و در اطراف ان دسته های گل به جا گذاشته شده توسط سوگواران دیده می شد ، برگها و گلبرگها چند قرنه که بی شباهت به گلهای خشک شده اخر تابستان نبودند . با کنار زدن انچه که بر روی تابوت سوم قرار داشت ، کارتر با تابوتی مواجه شد که در داخل یک ورقه طلایی ضخیم پیچیده شده بود .

 

 

 

بالاخره کارتر اماده بررسی بقایای شاه شد . او به اهستگی درپوش تابوت طلایی را بلند کرد و با جسد مومیایی " توت عنخ آمون " روبرو گشت که با نوارهای کتانی پوشیده شده بود  و در یک شنل طلایی قرار داشت .

نقاب پادشاه در اندازه طبیعی در برابر زمینه پارچه ای کم رنگ ، به روشنی می درخشید . این نقاب توسط صنعتگران باستان از چندین ورقه طلا ساخته شده بود . این نقاب جلا یافته ، مزین به شیشه ابی ، کوارتز ، وشیشه اتشفشانی بود ودر قسمت چانه ، از یک ریش تشریفاتی برخوردار بود . بر پیشانی او یک مار کبری و یک کرکس طلایی نشسته بودند که نشان دهنده خدایان " نخبت " و " وجیت " بودند ، و مار کبری در حال پرتاب اتش از دهان خود به سمت دشمنان فرعون بود .

جسد فرعون در میان 13 لایه پوشانده شده بود و در لابه لای این پوشش 143 قطعه طلسم جواهر نشان بعلاوه یک خنجر طلایی وجود داشت .

علیرغم تدارکات دقیق ، گذشت زمان وضعیت جسد را خراب کرده بود . برای حفظ طراوت جسد ، ان را به صمغ کاج اغشته کرده بودند . وجود مایعات ، جسد را اکسیده نموده بود و براساس فرایند خود به خودی ، باعث سوختگی جسد و سیاه شدن فرعون شده بود ، و ان را به کف تابوت چسبانده بود . برای جدا کردن قسمت به قسمت جسد از تابوت ، به چاقو های حرارت دیده احتیاج بود .

در فوریه سال 1932 ، کارتر اخرین اشیاء قیمتی از مجموع 5 هزار شیء را تحویل موزه قاهره داد .

 

 

 

پیش از کشف گور " توت عنخ آمون" اطلاعات کمی در مورد او وجود داشت . از گور او کتیبه یا قرائن مهمی در محل سکونت او بدست نیامد . در نتیجه اصل ونسب توت عنخ آمون هنوز مورد تردید است ، اگر چه که مورخان معتقدند که او در حدود سال 1333 قبل از میلاد و در حالی که فقط 9 سال داشت ، به تاج وتخت سلطنت رسید و در زمان حکمرانی خود ، از فرعون مرتد " آخن آتن " پیروی می کرد .

یک لوح سنگی پیدا شده در " کارناک " دلالت دارد که توت عنخ امون در صدد جبران لطماتی بود که فرعون قبلی به مذهب وارد کرده بود . گرچه او در زمان رسیدن به تاج و تخت سلطنت فقط یک کودک بود . بدون شک اعمال او از سوی مشاورین کنترل می شد بخصوص فرد قدرتمندی به نام " ای "  که احتمالا پدر " نفرتیتی " بود و سردار جنگی " حورم حب" که هر دو نیز نهایتا به تاج وتخت رسیدند .

مرگ زود رس پادشاه باعث بروز یک جنگ قدرت کوتاه مدت اما قابل توجه در " تبس " شد . او و ملکه اش " آنخسن آمن " نتوانستند جانشینی از خود به جا گذارند ، اگر چه جسد مومیایی دو نوزاد همراه با فرعون جوان یافت شد . اندک زمانی پس از مرگ همسر بیوه جوانش که دشمنی افراد پیرامون خود را احساس کرده بود از " سو پیلو لیوس " پادشاه " هیتیت " ها درخواست نمود تا یکی از پسرانش را برای ازدواج با او و شراکت در تاج وتخت سلطنت مصر اعزام دارد .

پس از مذاکرات مخفیانه ، یک شاهزاده " هیتی " اعزام شد . اما داماد اینده پیش از رسیدن به مصر ناپدید شد . این احتمال وجود دارد که او مورد سوء قصد قرار گرفته باشد . این باور وجود دارد که ملکه سرانجام تسلیم شده و " ای " را که چهل سال از او برگتر بود ، به عنوان همسر خویش پذیرفت .

این ماجرای مرموز هنگامی مرموز تر گشت که بقایای " توت عنخ آمون " از سوی پزشکان بریتانیایی در سال 1968 مورد بررسی و تجدید مجدد قرار گرفت . قبلا تصور می شد که مرگ فرعون ناشی از بیماری سل بوده است اما تصویر برداری از جمجه او به کمک اشعه ایکس ، نشان دهنده یک ضربه شدید به سر میباشد . قرائن جدید از ان حکایت دارد که او یا در هنگام ارابه رانی صدمه خورده یا به تحریک " آی " کسی که سالها در صدد دستیابی به تاج وتخت بوده به قتل رسیده است .

طی چهار سال حکمرانی " ای " نوشته های " توت عنخ آمون " را پاک کرد و بجای ان کتیبه هایی در مدح خود قرار داد ، و پس از گذشت چند نسل ، نام این پادشاه جوان همانند نام " اخن اتن " از فهرست رسمی حاکمان مصر پاک گردید . اما با چرخش عجیب تاریخ دوباره از " توت عنخ آمون " در سرتاسر دنیا به نیکی یاد کرد . گور فرعون جوان ممکن است گوری کوچک باشد اما او و خانواده اش  در باشکوه ترین برهه تاریخی مصرباستان قرار داشتند .

 

نوشته : meraj marjani  برگرفته از کتاب در جستجوی تمدنهای گمشده  

 

 

لطفا مطالب را بدون ذکر منبع کپی نکنید 

 

  "لینکهای مرتبط با این موضوع را ملاحظه کنید" 

 

توت عنخ آمون  

 توت عنخ آمون-۲

توت عنخ امون ـ ۲

امروز قسمت دوم از بزرگترین کشف قرن بیستم یعنی کشف مقبره " توت عنخ آ مون" توسط هاوارد کارتر را پی میگیریم ...

در قسمت اول دیدیم که کارتر و لرد کارناوورن به سر در مقبره توت عنخ آمون رسیدند وداخل مقبره شدند ... 

  

 

توت عنخ امون ـ ۲

همزمان با اشکار نمودن رازهای 3245 ساله ان اتاقها توسط کارتر ، توجه او معطوف سه نیمکت بود که یک سوی اتاق کوچک را به خود اختصاص داده بودند . بر روی این نیمکتهای طلایی از اشکال حجاری شده حیوانات هیولا مانندی  دیده می شد . او می نویسد " این حیوانات غریب که سرهایشان سایه های عجیبی را بر روی دیوار پشت سر ما انداخته بودند ، موجب ترس ووحشت می شدند بر روی این نیمکتها گنجینه هایی قرار داشت : گلدانهایی از مرمر سفید ، صندوقهای حجاری شده و کوزه های عطر ، میزهای بازی ساخته شده از عاج و ابنوس ، و یک تخت سلطنتی زیبای حجاری شده . کارتر که به هر سو نگاه می کرد ، اشیای گرانبهایی را مشاهده می کرد که بدون هیچ دقتی جابه جا شده بودند ، این کار احتمالا از سوی سارقانی صورت گرفته بود که اند ک زمانی پس از دفن " توت عنخ آمون " وارد انجا شده بودند . در گوشه ای از پیش اتاق ، ارابه های جنگی وجود داشت که اجزاء ان از هم جدا شده بودند . چارچوبهای چوبی این ارابه ها از طلا بودند و با سنگهای قیمتی تزیین گشته بودند .

در زیر یکی از نیمکتها ، کارتر حفره کوچکی را مشاهده کرد که دلیل دیگری بود  بر دزدیهای صورت جگرفته از گور . این حفره به اتاق دیگر راه می برد . این اتاق که اتاق ضمیمه نامیده می شد ، مملو از اشیاء گرانبها بود بنحوی که حتی یک سانت فضای خالی در ان باقی نمانده بود . با نگاهی گذرا ، کارتر متوجه کشتیهای سنگی ، جعبه های مزین و صندلیهای انباشته شده روی هم گردید .

تختها وچهارپایه های طلاکوب در تمام اتاق ها به حالت پراکنده به چشم می خوردند . در داخل سبد های ساخته شده از" نی " هنوز میوه و نان وجود داشت که برای استفاده فرعون در جهان دیگر بودند . در داخل بیش از 50 صندوق که برخی با تصاویر اداب ورسوم ، جنگ ، و تصاویر خانوادگی مزین شده بودند ، این اقلام وجود داشتند : کتان ، وسایل ارایش ، زیور الات وحلقه . در میان وسایل متعلق به این پادشاه جوان ، دسته مویی متعلق به مادربزرگ او ، ملکه "تیه "  دیده می شد که احتمالا " توت عنخ آمون " ان را به عنوان یادگاری از علاقه فراوانش به او نگهداری کرده بود . مصنوعات گیج کننده صنعتگران کماکان نظرها را به خود جلب می کرد ، منجمله 35 کشتی مدل که برخی بادبانهای خود را نیز برافراشته بودند گویی در شرف حرکت هستند . برخی از این کشتیها جنبه اداب ورسوم داشتند و بطور نمادین بیانگر سفر دریایی مردگان به جهان دیگر بود . برخی دیگر کرجیهایی بودند مخصوص عبور از رودخانه واز جنس چوب رنگ امیزی شده .

خیره کننده ترین اشیاء موجود در اتاق ها ، یک جفت مجسمه چوبی هم اندازه انسان بود که وظیفه مراقبت از پادشاه را داشتند.

 

  

کارتر و دیگران داخل اتاق کوچکی که در ان به محل دفن جسد متصل بود ، با معبد  زر اندودی برخورد کردند که در چهار گوشه ان ، پیکره های حجاری شده و طلای چهار الهه نگهبان به چشم می خورد . در داخل اتاق ، محفظه سایبان گونه " توت عنخ آمون " قرار داشت و تا سالها بعد که گور پاکسازی شد ، ان را نگشودند . در داخل اتاق ، چهار محفظه استوانه ای شکل بود که اندامهای داخلی بدن پادشاه در ان قرار داشت . در داخل این چهار محفظه ، چهار تابوت طلایی قرار داشتند که هر یک قسمتی از امحاء و احشاء فرعون را در خود جای داده بودند : جگر ، ششها ، روده ها ، و غیره ... . کارتر کارتر حضور خود را در گور مانند حضور یک ادم فضول در میان گرد وغبار زمان توصیف کرد .

 

 

 

کارتر غرق در کار دسته بندی اشیاء نفیسی شد که مستلزم بالا ترین دقت و تدبیر بودند . مسئله پیچیده در کار ، وضعیت بهم ریخته اشیاء داخل گور بود که حاصل دست کم دو نوبت دزدی و تلاشهای شتابزده مسئولان گذشته این گور در سروسامان دادن به این اوضاع بود . حتی در بررسیهای مقدماتی نیز مشخص گردید که بسیاری از این مصنوعات به مرحله اضمحلال رسیده اند . یک صندلی که ظاهرا در وضعیت خوبی بود ، با کوچک ترین تماس از بین می رفت و به خاک تبدیل می شد .

طی چند هفته بعدی ، " دره شاهان " شبیه به کندوی زنبور پر جنب وجوشی بود : مواد حفاظت کننده و بسته بندی اورده شدند ، ازمایشگاهها و تاریک خانه هایی بر پا شدند ، انبارهایی اماده گشتند ، وپاسدار خانه هایی راه اندازی شدند . همزمان کارتر از متخصصان مشهور جهان مساعدت طلبید ، منجمله کارشناسانی در زمینه های حفظ ونگهداری اشیاء عتیقه ، دانشمندان متون عهد باستان ، ونقشه کشها و فهرست برداران . مهمترین کارشناس ، عکاس باستانشناسی به نام " هری برتون " بود که به خرج موزه"  مترو پلیتن نیویورک "  از کلیه اشیاء در جای اصلی انها به هنگام کشف ، و سپس به هنگام نقل وانتقال عکسبرداری کرد .

با سرازیر شدن موج دانشمندان وتجهیزات ، روزنامه نگاران نیز به این محل هجوم اوردند . خلاصه انکه کشف گور " توت عنخ آمون " مورد توجه جهانیان قرار گرفت و طولی نکشید که این وادی یاداور بازارهای مکاره قدیمی شد . کارتر در محاصره خبرنگاران ونامه ها و تلگرافها قرار گرفت . اکثر مکاتبات خواستار دریافت سوغاتی ، ویا حاوی توصیه و همیاری بودند . اما برخی نامه ها نیز به کارتر هشدار می دادند که با بر هم زدن ارامش ابدی این فرعون ، بدون شک باعث " نفرین مومیایی " گردیده است .

هالیوود خواهان عقد قرارداد ساخت فیلمی در اینباره بود ، و حتی صنایع پوشاک نیز به پشت این کاروان در حال حرکت بودند و طرح تولید لباسهایی با  نشان " توت عنخ آمون " را ریختند .

در حالیکه تمام مردم جهان با تعجب و حیرت به این کشف نگاه می کردند ، در داخل گور ، کارتر وتیم متشکل از کارشناسان که با شتاب گرد هم امده بودند ، محتویات فراوان مقبره را زیر نظارت دقیق مسئولین مصری ، فهرست برداری و خارج می کردند . هفت هفته به طول انجامید تا پیش اتاق به تنهایی پاکسازی شد  وهر روزی که می گذشت ضرورت سرعت بخشیدن به کار ، بیشتر احساس می شد . با برداشته شدن پوشش گچی پیش اتاق مزبور ، مهر موم محکم ان از بین رفته و پس از هزاران سال ، محیط  بکرو پاکیزه  ان با خطر مواجه گشته بود .

مصر شناس امریکایی " جیمز هنری برستد " که از سوی کارتر به کار فرا خوانده شده بود اظهار داشت که " صدای عجیب خش خش را شنیده است که حکایت از سرعت زیاد پوسیدگی و فساد اشیاء داخل گور بود .

پس از مراسم رسمی گشایش گور در 17 فوریه سال 1923 ، " لرد کارناروون " پس از بیماری مختصری در 6 اوریل ال 1923 در گذشت . برخی مرگ او را ناشی از ذات الریه بلکه از نفرین جسد مومیایی فرعون " توت عنخ آمون " می دانستند . ( قسمت دوم ) ادامه دارد ...

نوشته : meraj marjani  برگرفته از کتاب در جستجوی تمدنهای گمشده

در ضمن از کلیه عزیزانی که علاقه مند هستند مطلبی را ارسال نمایند می توانند به ادرس  marjani.meraj@gmail.com ارسال نمایند تا با نام خودشان در وبلاگ قرار داده شود در ضمن منبع حتما فراموش نشود . 

 

لطفا مطالب را بدون ذکر منبع کپی نکنید 

 

  "لینکهای مرتبط با این موضوع را ملاحظه کنید" 

 

توت عنخ امون 

 

توت عنخ امون -۳