با سلام امروز اخرین قسمت مطلب (مصریان باستان و ابدیت) را به پایان می برم. امیدارم که خوشتون امده باشه اگر نظری دارید یا مطلبی دارید می تونید برای من بفرستید تا به اسم خودتون داخل وبلاگ قرار بدم در ضمنا اگر دوست داشتید که نظرتون داخل وبلاگ نمایش داده نشه می تونید به ایمیل من بفرستید _ marjani.meraj@gmail.com
مصریان باستان وابدیت_۴
مصریان باستان کشتیان را (پشت خود نگر) می گفتند زیرا در اثنای کشتیرانی مرتبا پشت سر خود را می پا یدند . مرده مکلف بود دعای مخصوص به اطاعت واداشتن کشتیان را نیز بداند و به دقت ان را زمزمه کند.راهنمایی ها ودعا های لازمه ان دنیا در (کتاب راهنمای اموات) "Book of the Dead " نوشته بود و با هر مرده یک نسخه از این کتاب را نیز در گور می نهادند.
Totenbuchدر زبان عبری یا کتاب راهنمایی اموات کتاب واقعی نبود بلکه ورق های پاپیروسی بود که دعاها را روی ان می نوشتند. استفاده از این دستورالعمل ها از اوایل هزاره سوم قبل از میلاد به خصوص در مورد برگزیدگان مردم از قبیل فراعنه کاهنان وشخصیت های لشکری و کشوری متداول گردید و قرنها جنبه انحصاری داشت لیکن استفاده از کتاب راهنمایی اموات تازه بعد از سلسله ششم به بعد کتاب مورد بحث نیز مانند هر کالای دیگر در دسترس همه مردم قرار گرفت و داد و ستد شد .
(اعتراف به گناهان نکرده) مهمترین بخش کتاب راهنمایی اموات را تشکیل می داد. مرده با اتکا به این بخش در محکمه خدایان از خود دفاع میکرد .بر اساس این مقررات مرده در پیشگاه خدایان عضو محکمه تعریف نمی کرد که در طول زندگی چه کارهای خوبی کرده بلکه می گفت از او چه کارهای بد وزشتی سر نزده مثلا در کتاب (انی) از مستوفیان امده است : "...من همنوع خود را نکشته ام . من در حق کسی بدی و ستم روا نداشتم من کسی نبودم که به کسی تهمت بزنم و..."
در ارامگاه (هونه فر) فرمانده کاخداران فرعون (ستوس اول ) _ حدود سال 1350 پیش از میلاد _کتاب راهنمای مشابهی به دست امده .
موقعی که شخص این چیزها را می خواند به فکر فرو می رود و پیش خود می گوید :ایا ایمان داشتن به رفاهی که در ان دنیا انتظار شخص را می کشد می تواند تا ان حد موثر گردد که که تمدنی شبیه تمدن مصر را هزاران سال استوار نگه دارد ؟ گذشته از ان زندگان از این همه خدمت به مردگان چه نفعی عاید خود میکردند؟ یا فرستادن غلام و کنیز در معیت مرده به ان دنیا چرا انقدر حائز اهمیت بود که در زمینه اش قرار داد رسمی تنظیم می شد ؟
فرزند ارشد و به خصوص پسر ارشد خانواده که وارث کل شناخته می شد به موجب قرارداد هنجام کلیه مراسم و مقرارت را از بنای ارامگاه " تزئین ارامگاه " مومیایی کردن جسد " خاکسپاری" سوگواری" مراسم ترحیم "تهیه غذا وکتاب راهنمای مردگان را بر عهده می گرفت .
مصریان قدیم در واقع نه از خود مرگ بلکه از اموات می ترسیدند و حساب می بردند مثلا اگر مردهای به خوابشان می امد ان را به فال بد می گرفتند . زیرا به اعتقاد انها ارواح مردگان انقدر قدرت داشتند که اگر اراده می کردند می توانستند برای زندگان و علی الخصوص برای بازماندگان بدبختی و مرگ یا مرض ارمغان بیاورند .
کسانی که در دوره حیات مردهای نسبت به وی بدی یا ظلم کرده بودند بیشتر هراس داشتند و احساس مسئولیت و نگرانی زیادی می کردند.
این باور هم رواج داشت که اگر یک وارث از انجام وظایف محوله درباره مرده سر پیچی می کرد یا از خرج ارامگاه می زد مرده از او انتقام می گرفت . به عنوان مثال مرده ترتیبی می داد تا او نتواند با دل خوش از ارث و میراث استفاده کند .
از پاپیروس ها پیداست که این ترس کاذب زندگی مصریان را تا چه اندازه تحت الشعاع قرار داده بود . نوشته یکی از پاپیروس ها حاکی از ان است که شاهزادهای از اهالی (تب) از (امون رع) خدای خدایان تقاضا کرده بود ترتیبی دهد تا همسر مرحومه اش پرنسس (نشون) دست از سر او بردارد و از سر تقصیراتش بگذرد و ترتیبی ندهد که عمر شوهرش کوتاه شود یا دیگران را علیه او تحریک نکند .
دعاهای جادویی که همراه مردگان به ارامگاه سپرده می شدند اموات را از بدخواهی در حق زندگان بر حذر می داشت مثلا مرده تهدید می شد که اگر به این حرفها گوش نکند نوارهای مومیایی اش را باز خواهند کرد قبرش را نبش خواهند کرد یا خوراک و لوازم زندگی بعد از مرگ او را به غارت خواهند برد .از سوی دیگر زندگان ترجیح می دادند مردگانی را که دارای این همه قدرت بودند در ارامگاه های واقع در دل صخره ها پشت درهای قفل شده مهار کنند یا ارامگاه ها را چنان مجلل و مملو از رفاه بیارایند که مرده هوس بازگشت به این دنیا را هرگز به سر راه ندهد. (پایان)
نوشته:meraj marjani ایمیل: marjani.meraj@gmail.com برگرفته از مجله دانستنیها
لطفا مطالب را بدون ذکر منبع کپی نکنید
"لینکهای مرتبط با این موضوع را ملاحظه کنید"
مصریان باستان وابدیت_۳
مومیایی کردن در مصر باستان مراحل مختلفی داشت مثلا فقرا که استطاعت پرداخت هزینه مومیایی کردن را نداشتند به گذاشتن مرده خود در محلول ناترون و باند پیچ کردن بدن او اکتفا میکردند امتیاز ناترون در ان بود که اب بدن مرده را می کشید وان را خشک میکرد و محفوظ نگه می داشت اما هنگام مومیایی کردن بدن فراعنه و یا ثروتمندان ریه ها و روده با معده ودر واقع امعاء و احشاء مرد را خارج می کردند و برای ان که هر کدام را خدای مربوط به ان مورد عنایت وحمایت قرار دهد در تابوتهای جداگانه می گذاردند و فقط قلب را برمی داشتند و بعد از مومیایی کردن جسد دوباره در سر جای خود می گذاشتند زیرا به نظر مصریان قدیم قلب جای عقل واحساسات بود عضوی که تمام اعمال بد و خوب صاحبش را به پیشگاه خدایان عرضه میکرد .
به عقیده مصریان قدیم مرده بعد از قدم گذاشتن به دنیای دیگر در محضر چهل خدا سئوال وجواب پس می داد و انوبیس (رب النوع اموات) قلب مرده را وزن می کرد در ترازوی عدل قلب را در کفه و قلم نویسنده حقاق کار مرده در کفه دیگرجا می گرفت .
در هنگام وزن کردن اگر قلب سنگینتر بود مرده معصیت کار تلقی می شد (خورنده هایی ) مانند تمساح سر بی درنگ به مرده حمله می کردند و او را قطعه قطعه می کردند . چنین مرده ای تا ابد بی جان می ماند اما اگر قلب سبکتر بود اوزیریس (خدای دنیای مردگان) به ادامه حیات مرده رای می داد .ودر ان دنیا دیگر هیچ مانعی سد راه خوشبختی او نمی شد .
مومیا کردن بدن همیشه هفتاد روز طول می کشید طول وقت دلایل فنی نداشت بلکه دلایل مذهبی داشت .چون مصریان برای اوزیریس نه تنها به عنوان خدای اموات بلکه به عنوان خدای باروری نیز احترام قائل بودند "اوزیریس" سالی یکبار و برای مشاهده تدارکات به محلهای مومیایی کردن دنیای زندگان می رفت بازگشت او هر سال با طغیان رود نیل همزمان می شد . ایضا همزمان" سیریوس " شعرای یمانی نورانی ترین ستاره هم در اسمان ظاهرمی شد.
مصریان قدیم اطلاع داشتند سیریوس سالی هفتاد روز نامرئی می شد (امروزه می دانیم نامریی شدن سیریوس بدلیل قرار گرفتن در اسمان روز ودر برابر خورشید است ) از انجا که سیریوس بخشی از خدای باروری به شمار می امد زمانی هفتاد روز غیب می شد که اوزیریس برای مومیایی شدن به زیر دست متخصصان فن مومیا گری می رفت .
برنامه مومیایی شدن اوزیریس درست هفتاد روز وقت می گرفت مصری ها هم همین مهلت را برای برای مومیایی کردن در نظر می گرفتند.مومیایی کردن تنها یک هدف را تعقیب می کرد وان اینکه فقط بدن امکان ادامه حیات پیدا می کرد اگر بدنی به عنوان مثال جنگ متلاشی می شد (کا) ان را به عنوان کا لبد خود به رسمیت نمی شناخت.
مصریان به همین دلیل واز برای محکم کاری در هر ارامگاه چندین الگوی هر مد لی را نگهداری می کردند . علت وجودی انها این بود که اگر جسد مومیایی شده به سببی متلاشی می شد (کا)از روی الگوها مرده را بشناسد که تابوت های سه گانه و تو در تو را هم به همین سبب دقیقا شبیه متوفی می تراشیدند و رنگ می کردند .
سر جسد به هر قیمت باید بر بدن باقی می ماند چون مصریان قدیم سر را زیستگاه وخاستگاه حیات و تمامی فروع وابسته به ان می دانستند .
مصریان به همین دلیل مجازات قطع سر یا بریدن سر نداشتند برای این کیفر حتی در زبان مصری(هیروگلیف) کلمه ای منظور نشده است . فقط قطع کردن وافکندن سر دشمنان مجاز بود همچنین سوزاندن جسد نیز غیر قابل تصور بود زیرا جسد سوخته به کلی نابود می شد و امکان زندگی در حیات ابدی را از دست می داد چون وقتیکه (کا ) مراجعت می کرد برای حلول قالبی پیدا نمی کرد . در این نتیجه مرده تا ابد سرگردان می ماند .این بدترین و زننده ترین سرنوشتی بود که نصیب یک مصری می شد .داشتن ارامگاه و مومیایی شدن جهت خوشبخت شدن در عالم اخروی کفایت نمی کرد چون ان دنیا مقرراتی داشت که مرده ناچار بود به نحوی با انها کنار بیاید .
فقط شخصی از پس این گرفتاریها و مقررات بر می امد که با خود دعاها و افسونهای جادویی مربوط به انها را به همراه داشته باشد .هر گرفتاری ودشواری دعای مخصوص به خود را داشت . مثلا وقتی رودها ودریاها راه مرده را سد می کردند او به دعای مربوط به انها متوسل می گشت و با کمک ان دعا مانع را کنار می زد و یا سوار بر کشتی از دریا عبور میکرد.همچنین "مومیایی از یک نوع شمشیر بلند استفاده میکرد چون مصریان باستان عقیده داشتند که این شمشیر سلاحهی جادویی برای مقابله با شیاطین و اهریمنان است."
Write by :Meraj Marjani
برگرفته از مجله دانستنیها
لطفا مطلب را بدون ذکر منبع کپی نکنید
"لینکهای مرتبط با این موضوع را ملاحظه کنید"
مصریان باستان و ابدیت -۲
مشهور ترین ارامگاه ها ی مصری اهرام فراعنه سلسله های قدیم و میانه هستند . این ارامگاه ها را بعکس تصور بسیاری از باستانشناسان نه بوسیله بردگان خارجی بلکه توسط خود مصریان بنا می کردند . فعالیت ساختن ارامگاه برای فراعنه به خصوص مواقعی که رود نیل طغیان می کرد اراضی را زیر اب می گرفت و مردم بیکار بودند شروع می شد و چون نیل سالی یکبار و هر بار به مدت محدود طغیان می کرد ساختن ارامگاه سالها طول می کشید مثلا ساختن بعضی از اهرام حدود بیست سال به درازا کشید . نا گفته نماند که هرم سازی با در نظر گرفتن تکنیک و دقت کار فوق العاده طاقت فرسایی بود از جمله ناچار بودند سنگ هایی به وزن 2 تا 5 تن را جابه جا کنند یا تا ارتفاع زیاد بالا ببرند. البته دنیای ما فقط با ارامگاه های پر شکوه فراعنه اشنایی پیدا کرده ولی تجلیل از اموات حتی تا فقیرترین طبقه مردم فراگیر شده بود . مثلا فقرا هم مرده خود را در حصیرهای تمیز می پیچیدند و با دقت دفن می کردند و روی قبر را با دقت سنگ می چیدند و بالا می اوردند و تا مدتی برای مرده هر روز غذا می بردند اگر در روزهای عادی فقط به گذاشتن نان روی مزار و پاشیدن اب به قبر اکتفا می کردند در ایام ایاد و مذهبی برای مرده شراب (ابجو) مرغ و شیرینی می بردند . از انجایی که در نظر مصریان قدیم ان دنیا درست الگوی این دنیا بود لذا استاندارد زندگی مرده حفظ می شد یعنی برای مرده غذاهایی می بردند که وقتی زنده بود دوست داشت . ارامگاه رجال و ثروتمندان قوم مناسب شخصیت انها ساخته می شد در واقع هر ارامگاه معرف شخصیت و مقام دنیوی صاحبش به شمار می امد ارامگاههای بزگ مخصوصا ارامگاههای فراعنه را عین کاخ هایشان منتها زیر زمینی می ساختند و کلیه وسایل رفاهی یک زندگی کامل را در ان می چیدند روی دیوار صحنه های مختلف از جمله صحنه شراب سازی نانوایی یا برجسته ترین صحنه های زندگی را نقاشی می کردند .
برای انکه مرده گرسنگی نکشد مدل انواع و اقسام غذاهها مخصوصا غذاههایی که مرده در زمان حیاتش دوست داشت از سنگ الباستر می ساختند و در دسترس مومیایی او قرار می دادند.
برای رفاه مرده در ارامگاه مبل می چیدند و سایر لوازم زندگی را در جای خود قرار می دادند اگر متوفی زن بود تعدای مجسمه زن و اگر متوفی شکارچی بود تعدای مجسمه شکار واگر متوفی به دریا علاقه داشت مدل یک یا چند زورق و کشتی را در ارامگاه قرار میدادند .
چون کار کردن مرده در ان دنیا مانند این دنیا کسر شان بود مجسمه تعدادی غلام و کنیز را نیز به ارامگاه می بردند تا خدمت ارباب را بکنند .
فیگورهای نوکرو کلفتی را (USBHEBTI ) به معنی (جواب دهنده ) می گفتند به عقیده انها این خدمتکاران مکلف بودند هرگاه اقا یا بانویشان صدایشان کرد فوری جواب دهند و برای انجام خدمت بشتابند هر چیز در ارامگاه فلسفه خود را داشت هیچ نکته ای فراموش نمی شد و هیچ چیز بهدست تصادف سپرده نمی شد لذا هیچ چیز دکوراسیون محض نبود .
ارامگاهها را رو به غرب یعنی رو به طرفی که خورشید غروب می کرد بنا می کردند این تمهید باعث می شد (با)یعنی روح برای سفر شبانه در معیت خورشید از تسهیلات زیاد تری بر خوردار باشد . غذاهای سنگی و رنگی برای این بود که مرده گرسنگی نکشد الگو سازی شکوفا ترین صحنه های زندگی به مناسبت این بود که مرده بازماندگان و وارثش را حتی در بعد از مرگ تحت تاثیر قرار دهد و به احترام وادارد .
طلای فراوان نه تنها تجملی بود بلکه خورشید( رع ) را به داخل ارامگاه می اورد انهایی که تمکن زیاد داشتند حتی روی مومیای و تابوت را با طلا روکش می کردند زیرا طلای افتابی رنگ در مصر خورشید پرست نه تنها نور خورشید بلکه جسم (ارباب انواع )را تداعی می کرد . مرده مومیایی را در سه تابوت تو در تو می گذاشتند کثرت تابوت ها تجملی نبود بکه الزامی بود زیرا به نظر مصری ها باستان دنیای دیگر نیز مانند این دنیا پر از دشمن بود . مثلا دیوان واهریمنان زیادی سر راه مردم کمین می کردند و مرده را در هر قدم خطرهای فراوان تهدید می کرد .ارواح خبیثه او را می ترساندند و مارها و عقربها به اوحمله می کردند .از خطرها که بگذریم تابوت های تودر تو حفاظی جادویی محسوب می شد زیرا روی تابوتها به خط هیروگلیف (مصری باستان) انواع واقسام دعاها و باطل السحرها و دفع جادو و بلاها را می نوشتند و ترسیم می کردند دعاها و باطل السحرها از افات وخطرها به نام اسم میبردند و با این کار انها را از نیرو وکار برد می انداختند البته مرده فقیر ناچار بود در ان دنیا مانند این دنیا با فقر دست به گریبان باشد مثلا چون در زندگی مبل نداشت بازماندگان به کشیدن عکس مب بر روی تابوت او اکتفا می کردند و به دیوار ارامگاه نیز نیز عکس نان وشراب وغذا به همراه لباس و سایر چیزها را نقاشی می کردند اما اکثر فقرا را حتی الامکان مو میا یی می کردند زیا مومیایی شدن به عقیده مصریان باستان به مرده امکان می داد به زندگی خود در ان دنیا ادامه دهد.
Write by: Meraj Marjani ، برگرفته از مجله دانستنیها
لطفا مطالب را بدون ذکر منبع کپی نکنید
بخشی از کتاب راهنمای مردگان که بر روی پاپیروس نگاشته شده
"لینکهای مرتبط با این موضوع را ملاحظه کنید"