فرعون در راس هرم قدرت در مصر باستان قرار داشت ، و تمامی فرامین از جانب خدایان را فراعنه صادر میکردند ، فلسفه خدایان در مصر باستان ، موضوع بسیار پیچیدهای است ، که بسیاری از باستان شناسان در حلول روح خدایان در تندیس های مصر باستان با یکدیگر اتفاق نظر دارند ، در واقع فراعنه با کمک روحانیون مصر باستان در القاه این فرضیه که روح خدایان در تندیسهای خدایان حلول میکند نقش اساسی داشتهاند . فرعون به عنوان شخصی که خون خدایان در بدنش جریان داشت ، به عنوان پسر خداوند نیز پرستید میشد ، کسی که در روز پس از وفات ، شفاعت مردگان در آن جهان را بر عهد داشت .
معراج مرجانی
فرعون " پسر خداوند "
هنگامیکه در تالارهای یک موزه در مصر بگردش می پردازیم تعداد کثیر از تصاویر و مجسمه خدایان مصریان قدیم دقت و توجه ما را بخود جلب می نماید . این هیکل ها از سنگ سیاه و یا سنگ مرمر و گرانیت یا مفرغ و گاهی از طلا بحالت نشسته یا ایستاده ساخته شده اند به تناسب موقعیتی که هر کدام در زمان خود دارا بودند چیده شده اند . بعضی از این خدایان در چهره انسان و برخی با تنه انسان و پوزه یک حیوان یا منقار یک پرنده دیده می شوند . تصویر بعضی از انان در تابوت مومیایی و یا ستونهای سنگی نقش شده و بسیاری دیگر در دیوار درونی مقبره های مصری و یا کاغذ های پاپیروس ترسیم گشته اند و در این کاغذها یک جلد و یا چند فصل از کتاب " سرگذشت روح "(book of the dead) نگاشته شده و این کتاب بوسیله باستانشناسان کشف شده است . از این آثار و نقش و نگارها گر چه نام و نشان هر یک از این خدایان و سرگذشت آنان معلوم و روشن شده اما هنوز دین مصریان قدیم و حقیقت خدایان بخوبی معلوم نگشته است . سرگذشت خدایان مصری در سنگ نوشته ها و کاغذ های پاپیروس بخلاصه نگاشته شده و تفضیل این سرگذشتها دهان به دهان و نسل به نسل نقل گشته و فقط داستان زندگی " اوزیریس " یکی از بزرگترین خداوندان مصری بطور کامل بوسیله کتاب " پلو تارک " کشف شده و پلوتارک نیز با اینکه یونانی است و راجع به زمان دورتر از عهد خود نگاشته اما از سرگذشت این خداوند اطلاعات ارزنده داشته است و اکثر مطالبی را که نقل کرده در قدیمی ترین کتیبه های مصری مخصوصا در مقبره های فراعنه سلسه ششم نوشته شده و به بیست و پنج سده قبل از زمان پلو تارک مربوط می باشد . از این نوشته ها و آثار چنین به نظر می رسد که قدیمیترین خدایان مصری در حدود نیمه هزاره چهارم قبل از میلاد پدید آمده اند . مصریان در ان زمان به اقوام متعدد منقسم بودند و هر قبیله خداوند مخصوص خود را می پرستید و هر خداوند به شکل یک حیوان یا یک پرنده و یا یک بت مجسم میشد . در تصویر بعضی از جانداران که بمقام خدایی رسیده اند پنجه ای به شکل دست انسان رسم شده و یک آلت و ابزار برای نابود کردن دشمن در این دست گرفته اند و این جانداران که در مقام خداوندی پرستیده می شدند بتدریج جای خود را به یک انسان داده اند باین ترتیب که قسمت سر مجسمه بشکل حیوان و تنه ان در هیکل مرد یا زن نمایان شده است . این شکل ها و هیکل ها از زمان سلسله دوم فراعنه وضعیت ثابت به خود گرفته و کمتر دچار تغییرات شده اند . در موزه "لوور" فرانسه مجسمه خدایان مذکری هست که پوشاک کوتاه بر تن کرده و دُم یک حیوان از پشت آویخته و در هیکل خدایان مونث یک لباس بلند از شانه ها تا روی پای را پوشانیده و گاهی نام خداوند روی مجسمه نقش شده است .
اما هیکل جانداران و بت ها که در زمان پیش از دوران تاریخی در مصر پرستیده می شدند بتدریج در تصویر ها بخدایانی تبدیل شده اند که بشکل انسان تجسم یافته اند و این تبدیل با زمانی مصادف است که اقوام مصری در زندگی خود به شهرنشینی و زراعت آغاز نموده اند و در این زمان است که خدایان آنان بناچار در شهر ها استقرار یافته اند و خدایان قبیله و قوم جای خود را بخدایان شهری داده اند و هر شهر خداوندی را پرستیده که بنام همان شهر موسوم میشد و این خداوند در شهر مسکن میگزید و مقدم تر از همه بشمار میرفت و هیکل وی بشکل یک انسان نیرومند و قوی ساخته شده و چنین خداوند دارای جوهر سیالی بود که بلفظ " سا " خوانده میشد و این ذات ممکن بود در مجسمه و هیکل دیگری حلول کند و خداوندی جوان تر پدید آورد .
فرعون ستی اول و الهه هاتور
هر خداوندی در ابتدای تاریخ مصریان ممکن بود یکه و تنها زندگی نماید اما یک مصری نمی توانست خدای خود را بدون همسر و بی خانواده و فرزند تصور کند و از این جهت برای وی یک الهه تعبیه و فراهم کرده و از این دو خداوند فرزند پدید آمده و از این سه در دین مصریان صحبت از پدر و مار و فرزند و موضوع تثلیث و خانواده خدایان بمیان آمده اما مادر درا ین خانواده حق تقدم داشته و بر اثر آن در شهر " دن درا " الهه " هاتور " عالیجناب تر از همه بشمار میرفت .
خداوند مصری در معبد مخصوص خود همراه خانواده و گاهی همراه خدایان دیگری که از وی مراقبت میکردند سکونت داشته و این معبد بمنزله کاخ سلطنتی وی بود و فقط فرعون ، پادشاه مصر حق داشت در این معبد بحضور خداوند نایل شود و این فرعون " پسر خداوند " نامیده میشد اما چون فرعون نمیتوانست در زمان واحد در معابد متعدد حاضر شود ناچار روحانی بزرگ هر معبد از جانب وی با خداوند ارتباط برقرار میکرد و مراسم دینی را انجام میداد و امور مربوط به معبد را اداره میکرد و گاهی اتفاق می افتاد که خداوند برای خشنود ساختن مردم خود را ظاهر میساخت و عظمت و جلال خود را بعموم مردم نشان میداد و به این ترتیب است که فقط فرعون مصر حق ورود بداخل معبد را داشته و از خدای معبد دیدن مینمود و این خداوند گاهی در زورق طلایی خود می نشست و خود را در معابر شهر بمردم ظاهر میساخت بحالتی که زورق و یا کشتی وی بر دوش روحانیون حمل میشد.
از خدایان محلی در سرزمین مصر گاهی بعضی از انان تسلط خود را بخارج شهر وسعت میدادند و گاهی در تمام کشور نفوذ پیدا میکردند . در اینصورت است که همه مصریان پادشاه مصر را به لقب " فرعون " خوانده و وی را پسر خداوند می پنداشتند . و این خداوند گاهی بنام خدای آسمان ، خداوند زمین ، خداوند خورشید ، خدای ماه و گاهی بشرحی که هرودوت نقل نموده بنام خدای رود نیل که همه ساله سرزمین مصر را نعمت و برکت می بخشید نامیده میشد .
کلمه آسمان در اصطلاح مصریان یک لفظ مونث بوده و خداوند آسمان به نام " نات " خدای مونث یا الهه به شمار می رفت و بشکل گاو ماده بحالت ایستاده مجسم میشد و آسمان در واقع الهه ستاره داری بود که بشکل یک شاهین نمایان میگشت و دو چشم وی یکی خورشید و دیگری ماه است اما زمین خاکی یک خداوند مذکر بوده و بشکل مردی مجسم میشد که روی شکم دراز کشیده و از وی گیاهانی روئیده و به نام قب موسوم میگشت .
Write By : Meraj Marjani ( برگرفته از کتاب افسانه های دینی مصر باستان اثر دکتر موسی جوان )
برداشت مطالب تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.
لطفا مطالب را بدون ذکر منبع کپی نکنید