شاهان و رعایا , مقاله ایست بسیار جالب و موثردر مورد زندگی اجتماعی طبقه اشراف و مردم در دوره باستانی ایران . اگر چه اطلاعات و منابع اندکی از ان دوره موجود است ولی در این مقاله به خوبی به زندگی این طبقات اشاره شده است . این مقاله نگاهیست کاملا باستانشناسی به دوره عظمت و شکوه دوران باستان ایران .
معراج مرجانی
شاهان ، رعایا و بردگان : زندگی در ایران آن روز
در زمان داریوش یکم امپراتوری ایران به اوج عظمت سیاسی و نظامی خود رسید که ویژگی های آن با تغیراتی اندک تا زمان سقوط آن در قرن چهارم ق .م ادامه داشت . آداب و روسوم و آیین ها اجتماعی و دینی آن نیز اساسا طی نسل های پیاپی بی تغییر ماند ، به طوری که میتوان زندگی روزانه در زمان او را نماینده و الگوی فرهنگ کلی ایران محسوب کرد . دانشمندان جدید پیوسته با عناصر این فرهنگ که عمدتا ایرانی ولی آمیخته با فرهنگ های آشوری ، لیدیایی ، مادی ، بابلی و غیر بوده است روبرو بوده اند . شاهنشاهی ایران بیش از هر چیز مرکب بود از سرزمین ها و اقوام گوناگون که هر یک آزادانه زبان ، آداب و رسوم و مذاهب ویژه خود را داشتند . گر چه شاهان ایران تقریبا تنها نجیب زادگان ایرانی را در مقامات ارشد ساتراپی ها و ارتش می گماردند و از طریق این افراد اداره امپراتوری را در اختیار داشتند ، ولی به طور کلی به بزرگان غیر ایرانی محلی ایالات نیز اجازه داده میشد که مقامها و شیوه زندگی خود را داشته باشند . بدین قرار در واقع دو ایران وجود داشت : یکی امپراتوری عظیم که عمدتا مرکب از فرهنگ های غیر ایرانی بود و دیگری قلب امپراتوری که پارس بود و منطقه ای کوچکتر در غرب ایران محسوب می شد . در زمان داریوش و جانشین او ، این قالب فقط شامل فارس با کاخ های بزرگ پاسارگاد و تخت جمشید نمیشد بلکه ارتفاعات اطراف اکباتان و جلگه های حاصلخیز پیرامون شوش رانیز در بر میگرفت . مدارک باستانشناختی از این ناحیه مرکزی حاکی از وجود جامعه ای است که در آن فرهنگ های متفاوت آغازین بین النهرین و اقوام ایرانی با هم جوش خورده بود . از همین روست که ایرانیان ، نظیر رومیان ، به اسانی اندیشه ها و آداب و روسوم دیگران را اخذ می کردند .
برای مطالعه بیشتر به قسمت ادامه مطلب مراجعه کنید ...
هرودوت می نویسد : “ هیچ نژادی به اندازه ایرانیان آمادگی پذیرش شیوه های بیگانه را ندارد . مثلا آنها لباس مادها را می پوشند چون فکر میکنند که از جامعه خودشان زیباتر است و سربازانشان زره بی آستین مصریان را بر تن می کنند .”نمونه های دیگری از پرورش اسب در ارتفاعات ایران و پرورش گوسفند که خاص ایرانیان چادر نشین اولیه بود است وجود دارد . در سرزمین های پست ایران زمین را به شیوه بابلیان قدیم شخم می زدند و ایرانیان افکار نظامی وسیاسی آشوریان را پذیرفته بودند .
متاسفانه منابع کافی درباره قلب پارس برای روشن کردن وضع جامعه ایران وجود ندارد . اکثر گزارش های باقی مانده ایرانی اطلاعات اندکی درباره فعالیت های فرهنگی و زندگی روزمره در اختیار ما می گذارند ، اطلاعات موجود نیز بیش تر درباره اعضای خاندان سلطنت ، اعضای دربار و طبقات بالای جامعه است . منابع یونانی نظیر هرودوت و گزنفون اطلاعات بیش تری به ما می دهند ولی آنها نیز مانند دیگر مورخان باستانی به شرح کردار و آیین های مردم مرفه و قدرتمند میپردازند و کمتر زندگی مردم عادی را توصیف می کنند .
چنان که آلسندرو بائوسانی می نویسد :
وقتی به تاریخ باستانی آسیا می نگریم …همیشه اصطلاحاتی نظیر “ قوم پارس “ماد ها “ یا “بابلیان “ به ذهن می آید که در واقع اصطلاحاتی قرار دادی برای توصیف چند هزار نفری هستند که طبقه حاکم دولت های مشهور به پارس ، ماد ، بابل و غیره را تشکیل می داده اند . ما فقط با مذهب ، زبان ، هنر ، فلسفه و آرمان های همین چند هزار تن آشنا هستیم.
به راستی در مورد زندگی مردم عادی که جمعیت ایران را تشکیل می دادند اطلاعات بسیار اندکی در دست است و برای مثال معلوم نیست که آیا مردم نیز همان خدا یا خدایانی را می پرستیدند که مورد پرستش شاهان بود یا نه ، یا زندگی زنان عادی و رفتار با آن ها شبیه به همان رفتاری بود که با زنان ثروتمند و بزرگ زاده انجام می گرفت یا تفاوت می کرد .
نردبان اجتماعی
از آن جا که اطلاعات درباره زندگی ثروتمندان و معاریف ایران کامل تر و موثق تر است بجاست که نخست به بررسی زندگی طبقات بالا بپردازیم و با شاه و دربار او آغاز کنیم . داریوش و به قول یونانیان سایر „ شاهان بزرگ „ پادشاهانی با قدرت مطلقه بودند که سرچشمه قانون ، شرف و احترام محسوب می شدند . یگانه محدودیت برای قدرت شاه این بود که از او انتظار می رفت آیین ها و آداب و رسوم ایرانیان را رعایت کند و پیش از تصمیم گیری های خطیر با بزرگان ایران به مشورت بپردازد . پس شگفت نیست اگر این مشاوران از بیم آن که مبادا موجب آزردگی خاطر شاه شوند به ندرت با نظرات او مخالفت می کردند .
شاه در دربار یا در ملا عام جامعه ای مادی به رنگ ارغوانی ، که در عهد باستان رنگ سنتی سلطنتی بود به تن می کرد و این جامه با تارهای زر به هم بافته شده بود . شاه تاج با شکوهی بر سر می نهاد که اراسته به گوهر های درخشان بود ، همچنین گشواره های بسیار زیبا به گوش می کرد و زنجیر ها و دستبند هایی گرانبها به خویش می آویخت و بر تختی که به زیبایی اراسته بود می نشست .
تمام رعایایی او از جمله بزرگان و نجبای ارشد وقتی به شاه نزدیک می شدند می بایست در مقابل او به خاک می افتادند که یونانیان به این رسم پروسکنیزیس می گفتند . توصیف زیر از گزنفون درباره کوکبه شاهی هنگام عزیمت کورش شکوه و جلال فراوان پادشاه ایران و دربار او را نشان می دهد :
وقتی دروازه های قصر کاملا باز شد ، در سر دسته ، چهار گاو نر خاص قربانی پیش می رفتند ...پس از گاوهای نر ، اسب هایی که نذر آفتاب „ مهر „ می شدند و سپس گردونه سپیدی که مال بند زرین داشت و حلقه های گلی بر آن آویزان بود و خاص زئوس „ اهورا مزدا „ ، و بعد از آن گردونه سفید دیگر که به مهر اختصاص داشت و مانند ارابه قبلی با گل اراسته بودند و باز گردونه سوم که اسب های آن یراق های ارغوانی داشتند .در پی ایشان نفراتی مجمر های بزرگی پر از آتش بر دست می بردند و بالاخره خود کوروش در گردونه اختصاصی از دروازه قصر در آمد .با کلاه شاهی „ تیارا „ بر سر و قبا به رنگ ارغوانی که نوار سفید بر آن دوخته شده بود و مختص شاه بود و نیم شلواری سرخ پر رنگ و ردأی ارغوانی و بر دور تیارا هم سر بند ... همین که شاه ظاهر شد همه جمع به خاک افتادند . شاید بعضی ها دستور این کار را داشتند و آن رسم پا برجا شد یا آن که مردم ازشکوه دستگاه شاه و دیدن سیمای زیبا و برازنده او چنان کرده بودند ... پس از آن که گردونه شاه به حرکت در آمد ، چهار هزار سوار نیزه دار از پیش و دو هزار از هر دو سمت گردونه راه افتادند . در عقب آنها عصاداران سلطنتی زوبین در دست و سواره حرکت کردند . سپس دویست راس اسب از اصطبل شاهی با دهنه های زرین و یراق های راه راه ، از دنبال نیز دو هزار نیزه دار و بعد دسته قدیمی ترین سوار ه نظام پارس شامل ده هزار „سوار „ در ستونی صد نفر ه پهلو به پهلو ...
پایان قسمت اول ادامه دارد ...
Write By : Meraj Marjani
The Persian Empire”
Author: Nardo , Don
Translator: sagheb far , Morteza “
*لطفا مطالب را بدون ذکر منبع کپی نکنید *
"لینکهای مرتبط با این موضوع را ملاحظه کنید "
سلام و خسته تباشی ممنون از مطالب مفیدت ارزوم اینه کاش اون دوران اونجا بودم ....
با تشکر از نظر شما موفق باشید