رسیدن موسم بهار همراه است با شروع نمایشگاه گل و نمایشگاه بین المللی کتاب ، در این راستا علاقمندان به کتاب و کتابخوانی مجالی یافته تا حضوری به هم رسانند تا یکبار دیگر با اثار نویسندگان نامی تجدید پیمان بندند . امید است که کتاب و کتابخوانی محدود به هفته ای نشده و این رسم به صورت عادتی روزمره در میان مردم نهادینه شود . اینده متعلق به کسانی است که به گذشته خودشان آگاهی داشته باشند .ملتی که به تاریخ خود آگاه نیست محکوم به تکرار آن است . امروز اخرین قسمت از مجموعه شاهان و رعایا را به پایان می بریم
marjani.meraj@gmail.com
معراج مرجانی
شاهان و رعایا -3
این گفته پانتئا که „ آرزویم بیشتر آن است که در کنار شوی قهرمان خویش در گور باشم تا در جوار شوهری پلید و حقیر در نور „ بدون شک اشاره ای است به اصل و قاعده والا و دقیق ) اما احتمالا نا مکتوب ( شرافت و صداقت که الهام بخش طبقات بالای ایران بود است . داریوش یکم که خود را الگویی برای پیروان دیگر می دانست ، بسیاری از احکام این اصل را هم در زندگی و هم در سنگنبشته ای که به دستور او به صخره ها حک کرده اند ، مورد تائید و تاکید قرار داده است :
به خواست اهورامزدا چنان کسی هستم که راستی را دوست هستم ، بدی را دوست نیستم . نه مرا میل „است „ که „ شخص „ ضعیف از طرف توانا „ به او „ بدی کرده شود . نه آن مرا میل „ است „ که „ شخص „ توانایی از طرف ضعیف „ به او „ بدی کرده شود .
آنچه راست „ است „ آن میل من „ است „ . مرد دروغگو را دوست نیستم ... سخت بر هوس خود فرمانروا هستم . مردی که همکاری می کند او را به جای همکاری „اش „ همان طور او را پاداش می دهم . آن که زیان می رساند او را به جای زیان „اش „ کیفر می دهم . نه مرا میل „ است „ که مردی زیان برساند . نه حتی مرا میل „ است „ که اگر زیان برساند کیفر نبیند .
بیزاری داریوش از دروغ به ویژه پر معناست . بنا به نوشته هرودوت ، ایرانیان „ دروغ گفتن و پس از آن بدهکار بودن „ را زشت تر از هر چیزی میدانند .
„ دلایل بسیاری برای هراس آنها از وام داشتن وجود دارد ، اما مهم این اعتقاد آنان است که هر کس قرض دارد ناچار است دروغ بگوید . „ کیفر درغگویی معلوم نیست چه بود ه ، اما مجازاتهای مربوط به جرایم دیگر چه برای طبقات بالا و چه پایین، بسیار سنگین بوده است . مثلا مجازات قتل ، تجاوز به عنف و خیانت ا عدام بود ه است که به صورت زنده به گور کردن ، به چهار میخ کشیدن ، یا خفه کردن در گودالی از خاکستر انجام می شده است . حتی ارتکاب جرائم نسبتا کوچک تر به گور شدن یا قطع دست و پا می انجامید .
از سوی دیگر ، هرودوت و سایر نویسندگان باستانی اتفاق نظر دارند که اکثر ایرانیان مردمانی سازگار و پیرو قوانین و قواعد جامعه بودند . معمولا افراد برابر وقتی به یکدیگر می رسیدند درود می گفتند و لب های یکدیگر را می بوسیدند و کسانی که تا حدی برابر بودند به بوسه ای بر گونه یکدیگرهای اکتفا می کردند ، عملی که اکنون در جامعه های امروزی غربی رواج دارد . آن ها همچنین به برپایی جشن و میهمانی و نوشیدن شراب به ویژه در مراسم برگزاری جشن های تولد علاقه داشتندهرودوت می گوید : „ یک ایرانی ثروتمند در جشن زاد روز خود ممکن است یک گاو یا اسب یا شتر یا خر را در تنور بپزد و با آن به پذیرایی از میهمانان خود بپردازد ، و اگر تنگدست باشد به پختن حیوانی کوچکتر اکتفا کند . خوراک اصلی چندان فراوان نیست ، اما انواع دسر ها بارهاجداگانه به میهمانان تعارف می شوند بسیار فراوانند .
همین رسم باعث شده که یونانیان از سر سفر ه ایرانیان گرسنه بر خیزند ، برای آن که ما هیچ چیز را بهتر از آن نمیدانیم که برایمان چند بار غذا آورده شود . „
...
برای مطالعه بیشتر به قسمت ادامه مطلب مراجعه کنید
پیکار جاودان میان روشنایی و تاریکی
مراسم دیگر مربوط به آیین های دینی بود . بیش تر ملل و اقوام شاهنشاهی ایران حتی پس از آن که به درون امپراتوری ایران جذب شدند ، به پرستش خدایان بومی خود ادامه دادند . خود ایرانیان در آغاز و پیش از هخامنشیان به خدایان متعدد اعتقاد داشتند و به درگاه ایزدا ن طبیعی گوناگونی که منشا آنها „ دائه وا „ „ دیوان „ بود است دعا می کردند . در میان این ایزدان ، یک خدای آسمانی به نام اهورامزدا که قبلا در شمال پرستید ه می شد ، در اواخر هزاره دوم ق. م به فلات ایران رسید .
سرانجام پیامبر بزرگی به نام زرتشت ظهور کرد که یونانیان و سایر غربیان بعدها او را „ زورو آستر „ نامیدند . زمان دقیق زندگی و دعوت زرتشت معلوم نیست و دانشمندان در این بار ه با هم بحث و مشاجره دارند ، بیش تر دانشمندان زمان او را یا در آغاز قرن نهم یا سده ششم پیش از میلاد می دانند . زرتشت از بنیاد یک موحد و یکتا پرست بود و اهورامزدا را به عنوان „ خدای خرد „ و یگانه ایزد راستین می ستود و نیایش می کرد . فرض بر این بود که اهورامزدا درگیر پیکاری جاودانه با نیرویی شریر یا شیطانی است که نخست „ در اوستا „ به او „ انگر ه مینو „ و سپس اهریمن گفته می شود .بعدها ایرانیان غالبا اهورامزدا را به شکلی که در کتیبه بیستون توسط داریوش حجاری شده است ، یعنی پادشاهی که حامی و طرفدار پر شور اعتقادات زرتشتی بود ، تصویر کرده اند . بنا به توصیف اومستد تصویر حجاری شده خداوند بر بالای سر شاه شناور است .
بر بالای سر „ داریوش „ ایزد ریش دار کلاهی استوانه ای بر سر دارد که شاخک های نمادین ربانی و صفحه ای از هشت پرتو خورشیدی او را از شاه متمایز می سازد ... جامه اش ردایی آویخته است که استینهایش به مچ های دستبند دار می رسد . در دست چپ او حلقه ای است که مقام سلطنت را به شاه اعطا می کند ، دست راست او با کف گشوده برای دعا بلند شده است . او بر حلقه ای بزرگ „ مجهز „ به بالها بر آسمان بلند شده ... و از دو طرف حلقه بال دو شاخه ای او را نگاه می دارد .
کیش زرتشت ، دینی که از آموزش های پیامبر سرچشمه گرفته و داریوش و جانشینان او پیرو آن بودند ، اصول کانونی و اصلی متعددی دارد .یکی از این اصول آن بود که فرد با اخلاق کسی است که به همزیستی صلح آمیز و همساز و هماهنگ با همسایگانش بپردازد . اصل دیگر آن بود که انسان پیوسته باید از گمراهی توسط „ دیوان „ کهن بپرهیزد ، دیوان ارواح شریر یا شیاطینی بودند که با اهریمن همکاری داشتند . بنابراین زندگانی انسان مبارزه ای میان نیکی و بدی است همانطور که خداوند نیز خود درگیر این مبارزه است – پیکاری میان نیروهای نیک و بد ، میان روشنایی و تاریکی .
این اندیشه ها همراه با دیگر اندیشه ها و اعتقادات زرتشت در گذر زمان در مجموعه ا ی از نوشته ها به نام „ اوستا „ گرد آمدند . مقام های روحانی این مذهب نیز شکل گرفتند . روحانیون این مذهب را که منشا „ مادی „ داشتند „ مغ“ می نامیدند که کلمات امروزی „ جادویی „ و جادوگر „ از آن نام گرفته شده است ، چرا که آنان آیین های ویژه ای داشتند که مبتنی بر رویاها ، اختر شناسی و جادوگری بود . مغان همچنین سخت پیرو این اندیشه بودند که بعضی جانوران نظیر سگ و گاو خوب و بعضی دیگر „ افریدگان شیطانند „ و باید حتی المقدور آنها را نابود کرد . این مخلوقات اهریمنی شامل خزندگان ، مورچه گان ، مگس ها ، کرم ها ، قورباغه ها ،مار ها و نظایر آنها بودند .
مراسم تدفین مردگان نیز توسط مغان انجام می شد که اجساد را در هوای باز قرار می دادند تا پرندگان و سایر جانوران گوشت را از استخوان جدا سازند و سپس استخوان را دفن می کردند .بر خلاف ایشان اکثر مردم ایران اجساد مردگان خود را در معرض هجوم مردارخواران و لاشخوارن قرار نمی دادند و رایج ترین روش این بود که به تن جسد روغن ) یا موم ( می مالیدند و سپس آن را به خاک می سپردند ، و حتی معتقدانی با ایمان مانند داریوش ترجیح می دادند در گورهای سنگی دفن شوند تا به اجرای آیین مغان بپردازند .این نکته و سایر مغایرت های میان مراسم ایینی معمول در میان ایرانیان و روش های مغان ، دانشمندان و محققان را به این نتیجه رساند که گروه های متفاوت مذهبی با تفسیرهای گوناگونی در ایران وجود داشته است . بدین قرار مغان احتمالا یک آیین ارتد وکس و سخت مذهبی را اجرا می کردند که شاه و بزرگان کمتر رعایت می کردند و طبقات پایین نیز مراسم متفاوتی درباره خدایان سنتی داشتند . ممکن است کشفیات آینده باستانشناسی این راز را روشن گرداند . به هر حال در حال حاضر ، همانند بسیاری از جنبه های زندگی و فرهنگ ایرانیان ، این مسله نیز در غبار زمان پوشیده مانده است .
پایان
Write By : Meraj Marjani
The Persian Empire”
Author: Nardo , Don
Translator: Morteza sagheb far “
*لطفا مطالب را بدون ذکر منبع کپی نکنید *
"لینکهای مرتبط با این موضوع را ملاحظه کنید "
سلام میدونی چندماهه وبلاگت رولینک کردم؟لینکم نکنی لینکت روبرمیدارم
دوست عزیز لینک وب شما در قسمت پیوندهای وب قرار دارد وب شما دوست عزیز در حدود ۳ یا چهار ماه پیش اد شده بود
سلام خوبید؟
یکی از دوستان مهندس من هم شما رو لینک کرده ....
آدرسش اینه
http://felezyabkhoob.mihanblog.com
وبلاگ خوب وجذابی دارید موفق باشید
دوست مهندس شما هم لینگ شد . موفق باشید